۱۳۹۴/۰۲/۱۶

نیویورک تایمز و بررسیِ شکست های اخیر ارتش رژیم بشار اسد


نشریه ی نیویورک‌ تایمز در مقاله‌ ای (به تاریخ 28 آوریل 2015 - 8 اردیبهشت 1394) به بررسی شکست‌ های اخیر ارتش سوریه پرداخته و سعی کرده شرایط و شانس بقای بشار‌ اسد را بررسی کند. در قسمتی از این مقاله میخوانیم:
«تحلیل قوای ارتش، دولت را واداشته که بیش از پیش به جنگجویان خارجی تکیه کند. خصوصاً به حزب‌ الله لبنان گروه شیعه ی متحد ایران. حزب‌ الله حالا عملیاتها را رهبری و در خیلی مناطق مستقیماً مدیریت می کند. چیزی که مایه ی خشم بعضی نظامیان سوری شده است.»
«در این ماه نیروهای اسد در مناطقی متحمل شکست شده و از آنها گریخته‌ اند که مدتها جزء مناطق تحت کنترل کامل دولت محسوب میشد. مخالفین کنترل شهر ادلب مرکز استان شمالی سوریه و همچنین گذرگاه مرزی با اردن در جنوب را بدست گرفتند. پاتک‌ های ارتش با شکست روبرو شد و این هفته، یک اتحاد جدید و هماهنگ در جبهه ی مخالفان، آنان را خیلی بیش از همیشه به ساحل غربی سوریه، قلمرو امن اسد نزدیک کرد. این اتحاد جدید بیشتر شامل گروهای اسلامگراست و جبهه‌ النصره ی القاعده را هم در برمیگیرد. همگی امّا با داعش در ستیز هستند.
در سراسر کشور علائمی از وجود فشار بسیار سنگینی وجود دارد که با اعتماد به نفسی که آقای اسد نشان میدهد در تناقض است. دولت اخیراً رؤسای دو نهاد اطلاعاتی از چهار نهاد اصلی را بعد از جنگ و جدال برکنار کرده است. سپس جسد یکی از آنها پیدا شد. گزارش شده است علت مرگ، ضرب و شتم شدید توسط محافظان آن نهاد اطلاعاتی موازی دیگر بوده است.
مسئولان دولتی در مراکز استانی مثل حلب و درعا طرح‌ هایی را برای تخلیه شهروندان و نجات منابع مالی و آثار عتیقه مطرح کرده‌ اند. ذخیره ی ارزی کشور از ۳۰ میلیارد دلار در آغاز جنگ داخلی به تنها یک میلیارد دلار تقلیل یافته است. استانهای امن ساحلی که پیش از این هم شلوغ بود، بیشتر از قبل با موج تازه رسیده‌ ها از ادلب روبرو شده است و عده‌ ای گفته‌ اند مسئولین دست رد به سینه آنها زده‌ اند. پست‌ های بازرسی در مرکز دمشق کمتر از قبل شده و با پرسنل کمتری اداره می شوند. چون نظامیان را برای جنگ به خارج شهر فرستاده‌ اند. مردان جوان هر روز بیشتر از خدمت نظامی طفره می روند.»
«چهار سال قبل ارتش سوریه ۲۵۰ هزار سرباز داشت. اکنون به خاطر تلفات و فرار از خدمت ۱۲۵ هزار نفر پرسنل دارد، بعلاوه حدود ۱۲۵ هزار نفر هم از شبه نظامیان، مشتمل بر عراقی‌ هایی که توسط ایران آموزش نظامی دیده‌ اند، پاکستانی‌ها و افغان‌ های هزاره. اینگونه نیست که همیشه خود سوری‌ ها فرماندهی نظامی را در اختیار داشته باشند. خصوصاً جایی که حزب‌ الله، زبده‌ ترین و مجهز‌ ترین نیروی خارجی حضور داشته باشد. یک منبع مرتبط با نیروهای امنیتی سوریه می گوید «وقتی میخواهی کاری انجام بدهی باید از حزب‌ الله اجازه بگیری.» او میگوید این موضوع افسران امنیتی سوریه را خشمگین می کند. کسانیکه حکومت پدر اسد، حافظ را به یاد می‌ آورند و زمانیکه حزب‌ الله صرفاً یک متحد حاشیه‌ ای برای سوریه بود.»
«چارلز لیستر متخصص امور سوریه می گوید ایران به کمک حزب‌ الله یک دولت درون دولت سوریه تشکیل داده است. سیاستی برای بقای نفوذش حتی در صورت سقوط اسد. علی یک سرباز ۲۳ ساله که از جبهه ی جنوبی برای مرخصی به دمشق برگشته تعریف می کند که چگونه یکی از فرماندهانش شکایت میکرده و میگفته «یک سرباز حزب‌ الله حتی از یک ژنرال سوری عزیزتر است». در کنار اینها، حسادت طبیعی هم وجود دارد. جنگجویان حزب‌ الله همه به دلار حقوق می‌ گیرند در حالیکه سربازان سوری به واحد پولیِ در حال سقوط سوریه. علی می گوید افراد حزب‌ الله اتومبیل‌ های نوی مشکی دریافت می کنند و برای غذا هر روز برنج و گوشت می‌ خورند؛ در حالیکه سربازان سوری با کامیون‌ های کهنه ی روسی و نان مانده باید بسازند.»
«با همه این وجود، حزب‌ الله در موقعیتی نیست که بتواند بقای اسد را تضمین کند. آنچنانکه یک بار در سال ۲۰۱۳ با اعزام صدها جنگجوی تازه نفس به القصیر در مرز لبنان و شکست مخالفان این کار را کرد. مقامات اطلاعاتی آمریکا می گویند حزب‌ الله اکنون بیش از هر زمان دیگری رزمنده و مشاور نظامی در سوریه دارد. در حدود پنج هزار نفر. ولی منبع نزدیک به سازمان امنیت سوریه معتقد است آنها فقط در مواردی وارد عمل می شوند که مستقیماً با منافع خودشان در ارتباط باشد. در مقابل، یک مقام سوری طرفدار حزب الله می گوید که این نیرو شاید چند هزار نفر در نزدیک مرز لبنان سرباز داشته باشد، امّا فقط چند صد نفر در جبهه ی جنوب نزدیک مرز اسرائیل و چند ده نفر هم نزدیک شهر مورد مناقشه ی حلب در شمال نیرو دارد. او می گوید حزب الله هیج نیرویی در ادلب نداشت، شهری که او می گوید به خاطر تخمین غلط نظامیان سوری از میزان خطر مخالفان سقوط کرده است. در حالیکه منبع نزدیک به نیروهای امنیتی سوریه معتقد است رهبری کشور اساساً اولویتی برای دفاع از ادلب قائل نبوده است. او خبر می دهد که بسیاری از سربازان دولت بعد از آنکه شبکه ی ارتباطی‌ شان توسط شورشان از کار افتاد و از مناره‌ های مسجد صدای الله اکبر شنیدند از پست‌های خود گریختند. او می گوید فقط دمشق و ساحل غربی. به غیر از اینها هیچ چیزی مهم نیست و اسد هیچ اهمیتی نمی دهد اگر بقیه کشور نابود شود.» | منبعِ ترجمه ی فارسی