سرانجام پس از پنج ماه مذاکره رژیم بشار به معاوضهٔ ۴۸ ایرانی مرد میانسال
(زن و کودک و پیرمردی در میان زائران مورد ادعا به چشم نمیخورد) با ۲۱۳۰
زندانی اغلب سوری (بهجز ۴ ترک و یک فلسطینی؛ ۷۳ تن از آنها زن هستند)
رضایت داد. این معاوضه پس از سخنرانی قاطعانه بشار مبنی بر تروریست بودن
مخالفان با آنها انجام شد.
این معاوضه چهار دروغ را که مقامات جمهوری اسلامی و رژیم بعثی سوریه مطرح میکردهاند برملا ساخت: زائر بودن گروگانها؛ عدم دخالت نظامی جمهوری اسلامی در سوریه؛ سیاست آشتیجویانهٔ جمهوری اسلامی در منطقه و احترام به حق حاکمیت ملتها؛ و عدم معاملهٔ جمهوری اسلامی و رژیم بشار با مخالفان که از آنها با عنوان «تروریست» یاد میشود.
زائرانی بدون خانواده
از ابتدای گروگانگیری مقامات جمهوری اسلامی ادعا کردند که ۴۸ نفر زندانی ایرانی مخالفان بشار، شهروندان معمولی و زائر بودهاند، زائرانی که البته برخلاف سنت ایرانی زیارت بدون همسر و فرزندان در جمعی کاملا مردانه به زیارت میروند. اما جمهوری اسلامی برای آزادی شهروندان معمولی ایرانی در طول تاریخ خود وزیر خارجه یا دبیر شورای امنیت ملی یا رئیس مجلس خود را به کشورهای دیگر برای مذاکره با یک موسسهٔ غیر دولتی یا مقامات دولتی اعزام نکرده است.
اگر آنها زندانی عادی بودند علیاکبر صالحی و سعید جلیلی و علی لاریجانی و هیئتی از مجلس فقط برای آزادی آنها به سوریه و ترکیه سفر نمیکردند و مثل ایرانیان زندانی در عربستان گردن زده میشدند. رژیمهای سیاسی اقتدارگرا یا اشغالگر تنها برای آزادی شهروندان نظامی خود تا این حد تلاش میکنند و حاضر به مبادله میشوند.
اگر آنها زندانی عادی بودند جمهوری اسلامی به دولت سوریه برای آزادی ۴۸ زائر در برابر بیش از دو هزار زندانی سیاسی و افراد به گروگان گرفته شده توسط نیروهای امنیتی فشار نمیآورد تا آنها را آزاد کند. در سی سال گذشته این همه تبلیغات سیاسی و این همه تلاش دیپلماتیک برای رهایی شهروندان عادی ایرانی سابقه نداشته است. حکومت جمهوری اسلامی هیچ مسئولیتی در برابر مشکلات ایرانیان «غیر خودی» به هنگام سفر در خارج کشور احساس نمیکرده است. ایرانیانی که به حکومت متصل نیستند اگر در خارج از کشور با مشکلی برخورد کنند تنها جایی که برای کمک بدان فکر نمیکنند سفارتخانهها و کنسولگریهای جمهوری اسلامی است. علت آن نیز تجربهٔ ملی ۳۴ سال گذشته است.
وابستگی نظامی به جمهوری اسلامی
پذیرش معاوضهٔ زندانیان سوری با گروگانهای ایرانی از سوی رژیم بشار آن هم در این مقیاس نشان از وابستگی شدید رژیم بعثی سوریه به جمهوری اسلامی برای بقا دارد. این وابستگی نه تنها اقتصادی و تدارکاتی و اطلاعاتی بلکه نظامی است. بدون کمک نظامی جمهوری اسلامی سرنگونی رژیم بشار تسهیل میشود. از همین جهت است که این رژیم حاضر شده ۴۸ ایرانی را برای خشنودسازی حامیان خود در تهران در برابر ۲۱۳۰ نفر که تروریست خوانده میشوند آزاد سازد.
معاوضهای به سبک «رژیم صهیونیستی»
هر روز که میگذرد جمهوری اسلامی و همپیمان آن در سوریه در رفتار با مخالفان به دشمن خود یعنی اسرائیل (که از آن با عنوان «رژیم صهیونیستی» یاد میشود) در رفتار با فلسطینیان و سرزمینهای اشغالی شبیهتر میشود. تنها رژیم اسرائیل است که برای سربازان خود در برابر زندانیان فلسطینی چند شهروند خود را معادل صدها شهروند فلسطینی قرار میدهد. در آخرین مبادله، یک زندانی اسرائیلی (گیلیاد شالیط) با پانصد زندانی فلسطینی مبادله شد. اکنون جان ۴۸ پاسدار معادل با بیش از دو هزار سوری، ترک و فلسطینی شده است.
دو رژیم جمهوری اسلامی و سوریه اکنون با این معاوضه نشان دادهاند که به سرزمینهای سوریه به عنوان سرزمینهای تحت اشغال خود نگاه و با مردم آن مناطق نیز به صورت افراد تحت اشغال رفتار میکنند. دولت سوریه مردم عادی را به گروگان میگیرد و مخالفان را مجبور میکند برای آزادی آنها به گروگانگیری متقابل دست زنند. اگر گروگانگیری عملی غیر قانونی و غیر اخلاقی است این امر برای دولتها که مسئولیت حفظ امنیت شهروندان خود را دارند زشتتر و وقیحتر است.
معامله با «تروریستها»
مقامات جمهوری اسلامی و رژیم اسد مخالفان خود را تروریست میدانند و همیشه تاکید کردهاند که با تروریستها معامله نمیکنند. اما در این مورد به صراحت چنین کردند، گرچه نمیخواهند معاوضه را باور کنند. حسن قشقاوی، معاون کنسولی و پارلمانی وزارت امور خارجه، بعد از معاوضه، معامله برای آزادی ایرانیان ربودهشده در سوریه را یک مبالغه و بزرگنمایی رسانهای دانست. (الف، ۲۰ دی ۱۳۹۱) خلف المفتاح معاون وزیر اطلاعرسانی سوریه نیز بر همین نکته تأکید کرد: «هیچ معاملهای با گروههای مسلح برای آزادی ۴۸ زائر ایرانی صورت نگرفته است.» (الف به نقل از العالم، ۲۰ دی ۱۳۹۱)
در عرف به رد و بدل کردن امور بر اساس رضایت طرفین می گویند معامله. اما مقامات رژیم بشار و رژیم جمهوری اسلامی واژهنامههای متفاوتی دارند که تعابیر آن نیز مشخص نیست. میگویند معاملهای صورت نگرفته اما نمیگویند چه اتفاقی افتاده است.
به یاد آوردن ناآرامیها با تاخیر دو ساله
پس از بیست ماه ناآرامی سوریه، حدود یک سال جنگ داخلی و ۶۰ هزار کشته تازه مقامات جمهوری اسلامی به شهروندان ایرانی اخطار دادهاند که برای زیارت به سوریه نروند: «ما به زائران سوری و مردم ایران توصیه میکنیم دو سه ماه از رفتن به سوریه اجتناب کنند تا با آرام شدن اوضاع بتوان سفری کم دغدغه و کمحاشیه داشت.» (مسئول پیگیری آزادسازی گروگانهای ایرانی کمیسیون امنیت مجلس، فارس ۲۱ دی ۱۳۹۱) به فرض که گروگانهای ایرانی در سوریه زائر بوده باشند باز هم مسئولیت گروگانگیری آنها با حکومت است چون به موقع به آنها هشدارهای لازم داده نشده است.
علت عدم ارائهٔ هشدار به مسافران ایرانی که به سوریه میروند از ابتدا آن بود که حکومت از زیر بار مسئولیت اعزام نیروهای سپاهی به این کشور شانه خالی کند. شهروندان معمولی ایرانی که به سوریه سفر میکنند سپر بلای حمایت نظامی مخفی از رژیم بشار قرار گرفتهاند. حتی در اوج درگیریها و پس از رخداد چند گروگانگیری مقامات جمهوری اسلامی به شهروندان ایرانی اطمینان میدادند که سوریه امن است: «سوریه شرایط خاص خود را دارد. البته اتفاقهایی که در این کشور افتاد، در اعزام و حجم زائران تأثیر گذاشت، اما مشکل جدی برای آنها ایجاد نکرده است.» (مدیر امور بینالملل و امور زیارتی سازمان حج و زیارت در گفتوگو با ایسنا، ۲ خرداد ۱۳۹۰) البته بسیاری از شهروندان خود با درک شرایط از سفر به سوریه خودداری کردهاند اما این موضوع از مسئولیت حکومت در حفظ جان شهروندان نمیکاهد.
این معاوضه چهار دروغ را که مقامات جمهوری اسلامی و رژیم بعثی سوریه مطرح میکردهاند برملا ساخت: زائر بودن گروگانها؛ عدم دخالت نظامی جمهوری اسلامی در سوریه؛ سیاست آشتیجویانهٔ جمهوری اسلامی در منطقه و احترام به حق حاکمیت ملتها؛ و عدم معاملهٔ جمهوری اسلامی و رژیم بشار با مخالفان که از آنها با عنوان «تروریست» یاد میشود.
زائرانی بدون خانواده
از ابتدای گروگانگیری مقامات جمهوری اسلامی ادعا کردند که ۴۸ نفر زندانی ایرانی مخالفان بشار، شهروندان معمولی و زائر بودهاند، زائرانی که البته برخلاف سنت ایرانی زیارت بدون همسر و فرزندان در جمعی کاملا مردانه به زیارت میروند. اما جمهوری اسلامی برای آزادی شهروندان معمولی ایرانی در طول تاریخ خود وزیر خارجه یا دبیر شورای امنیت ملی یا رئیس مجلس خود را به کشورهای دیگر برای مذاکره با یک موسسهٔ غیر دولتی یا مقامات دولتی اعزام نکرده است.
اگر آنها زندانی عادی بودند علیاکبر صالحی و سعید جلیلی و علی لاریجانی و هیئتی از مجلس فقط برای آزادی آنها به سوریه و ترکیه سفر نمیکردند و مثل ایرانیان زندانی در عربستان گردن زده میشدند. رژیمهای سیاسی اقتدارگرا یا اشغالگر تنها برای آزادی شهروندان نظامی خود تا این حد تلاش میکنند و حاضر به مبادله میشوند.
اگر آنها زندانی عادی بودند جمهوری اسلامی به دولت سوریه برای آزادی ۴۸ زائر در برابر بیش از دو هزار زندانی سیاسی و افراد به گروگان گرفته شده توسط نیروهای امنیتی فشار نمیآورد تا آنها را آزاد کند. در سی سال گذشته این همه تبلیغات سیاسی و این همه تلاش دیپلماتیک برای رهایی شهروندان عادی ایرانی سابقه نداشته است. حکومت جمهوری اسلامی هیچ مسئولیتی در برابر مشکلات ایرانیان «غیر خودی» به هنگام سفر در خارج کشور احساس نمیکرده است. ایرانیانی که به حکومت متصل نیستند اگر در خارج از کشور با مشکلی برخورد کنند تنها جایی که برای کمک بدان فکر نمیکنند سفارتخانهها و کنسولگریهای جمهوری اسلامی است. علت آن نیز تجربهٔ ملی ۳۴ سال گذشته است.
وابستگی نظامی به جمهوری اسلامی
پذیرش معاوضهٔ زندانیان سوری با گروگانهای ایرانی از سوی رژیم بشار آن هم در این مقیاس نشان از وابستگی شدید رژیم بعثی سوریه به جمهوری اسلامی برای بقا دارد. این وابستگی نه تنها اقتصادی و تدارکاتی و اطلاعاتی بلکه نظامی است. بدون کمک نظامی جمهوری اسلامی سرنگونی رژیم بشار تسهیل میشود. از همین جهت است که این رژیم حاضر شده ۴۸ ایرانی را برای خشنودسازی حامیان خود در تهران در برابر ۲۱۳۰ نفر که تروریست خوانده میشوند آزاد سازد.
معاوضهای به سبک «رژیم صهیونیستی»
هر روز که میگذرد جمهوری اسلامی و همپیمان آن در سوریه در رفتار با مخالفان به دشمن خود یعنی اسرائیل (که از آن با عنوان «رژیم صهیونیستی» یاد میشود) در رفتار با فلسطینیان و سرزمینهای اشغالی شبیهتر میشود. تنها رژیم اسرائیل است که برای سربازان خود در برابر زندانیان فلسطینی چند شهروند خود را معادل صدها شهروند فلسطینی قرار میدهد. در آخرین مبادله، یک زندانی اسرائیلی (گیلیاد شالیط) با پانصد زندانی فلسطینی مبادله شد. اکنون جان ۴۸ پاسدار معادل با بیش از دو هزار سوری، ترک و فلسطینی شده است.
دو رژیم جمهوری اسلامی و سوریه اکنون با این معاوضه نشان دادهاند که به سرزمینهای سوریه به عنوان سرزمینهای تحت اشغال خود نگاه و با مردم آن مناطق نیز به صورت افراد تحت اشغال رفتار میکنند. دولت سوریه مردم عادی را به گروگان میگیرد و مخالفان را مجبور میکند برای آزادی آنها به گروگانگیری متقابل دست زنند. اگر گروگانگیری عملی غیر قانونی و غیر اخلاقی است این امر برای دولتها که مسئولیت حفظ امنیت شهروندان خود را دارند زشتتر و وقیحتر است.
معامله با «تروریستها»
مقامات جمهوری اسلامی و رژیم اسد مخالفان خود را تروریست میدانند و همیشه تاکید کردهاند که با تروریستها معامله نمیکنند. اما در این مورد به صراحت چنین کردند، گرچه نمیخواهند معاوضه را باور کنند. حسن قشقاوی، معاون کنسولی و پارلمانی وزارت امور خارجه، بعد از معاوضه، معامله برای آزادی ایرانیان ربودهشده در سوریه را یک مبالغه و بزرگنمایی رسانهای دانست. (الف، ۲۰ دی ۱۳۹۱) خلف المفتاح معاون وزیر اطلاعرسانی سوریه نیز بر همین نکته تأکید کرد: «هیچ معاملهای با گروههای مسلح برای آزادی ۴۸ زائر ایرانی صورت نگرفته است.» (الف به نقل از العالم، ۲۰ دی ۱۳۹۱)
در عرف به رد و بدل کردن امور بر اساس رضایت طرفین می گویند معامله. اما مقامات رژیم بشار و رژیم جمهوری اسلامی واژهنامههای متفاوتی دارند که تعابیر آن نیز مشخص نیست. میگویند معاملهای صورت نگرفته اما نمیگویند چه اتفاقی افتاده است.
به یاد آوردن ناآرامیها با تاخیر دو ساله
پس از بیست ماه ناآرامی سوریه، حدود یک سال جنگ داخلی و ۶۰ هزار کشته تازه مقامات جمهوری اسلامی به شهروندان ایرانی اخطار دادهاند که برای زیارت به سوریه نروند: «ما به زائران سوری و مردم ایران توصیه میکنیم دو سه ماه از رفتن به سوریه اجتناب کنند تا با آرام شدن اوضاع بتوان سفری کم دغدغه و کمحاشیه داشت.» (مسئول پیگیری آزادسازی گروگانهای ایرانی کمیسیون امنیت مجلس، فارس ۲۱ دی ۱۳۹۱) به فرض که گروگانهای ایرانی در سوریه زائر بوده باشند باز هم مسئولیت گروگانگیری آنها با حکومت است چون به موقع به آنها هشدارهای لازم داده نشده است.
علت عدم ارائهٔ هشدار به مسافران ایرانی که به سوریه میروند از ابتدا آن بود که حکومت از زیر بار مسئولیت اعزام نیروهای سپاهی به این کشور شانه خالی کند. شهروندان معمولی ایرانی که به سوریه سفر میکنند سپر بلای حمایت نظامی مخفی از رژیم بشار قرار گرفتهاند. حتی در اوج درگیریها و پس از رخداد چند گروگانگیری مقامات جمهوری اسلامی به شهروندان ایرانی اطمینان میدادند که سوریه امن است: «سوریه شرایط خاص خود را دارد. البته اتفاقهایی که در این کشور افتاد، در اعزام و حجم زائران تأثیر گذاشت، اما مشکل جدی برای آنها ایجاد نکرده است.» (مدیر امور بینالملل و امور زیارتی سازمان حج و زیارت در گفتوگو با ایسنا، ۲ خرداد ۱۳۹۰) البته بسیاری از شهروندان خود با درک شرایط از سفر به سوریه خودداری کردهاند اما این موضوع از مسئولیت حکومت در حفظ جان شهروندان نمیکاهد.